ست گادین ۲۰۱۸/۵/۷
موسسه های خلاق بزرگتر می شوند پس می توانند از انجام کارهایی که بنظر
ریسکی می آیند ، اجتناب کنند .
آنها ممکن است دلیل تراشی کنند و این کارشان را اهرمی برای تاثیر گذاری
بیشتر قلمداد کنند
.
ولی روی دیگری برای این سکه وجود
دارد . موسساتی که بزرگتر می شوند ، در واقع
کارهایی را بیشتر انجام می دهند که نتایج قابل اعتمادی دارد و به انجام کارهایی پرخطر
و با احتمال شکست ، کمتر مبادرت می کنند .
بعبارت دیگر ، استخدام نیروی انسانی بیشتر ، تولید خلاقانه و مفید شان
را تنزل می بخشد .
این شیوه ی کارخانه ای ، فقط همانجا جواب می دهد . زمانیکه «هنری فورد»
نیروی انسانی بیشتری را برای سرهمبندی خطی و پشت سرهم قطعات خوردرو استخدام کرد ، تولید موثر افزایش یافت
. خط تولید بیشتر ، محصولات گیاهی بیشتر و
خلاصه ، دست های بیشتر که منجر به تولید انبوه می شوند .
مقیاس طبیعی برای اینگونه فعالیت های کارخانه ای ، گسترده بود .
ولی درمورد یک استودیوی خلاق ،
یک تیم بازاریابی، معماران ، استراتژیست ها ، برنامه نویس ها ، نویسندگان ، ویرایشگر
ها ، برنامه ریزان شهری و معلمان ، ... مقیاس طبیعی کار ، کوچکتر از آنست که فکرش را
می کنید .
این قانون جدید سازمان هاست و آنچنان که باید و شاید تفهیم نشده است .
ما نیروی انسانی بیشتری را استخدام می کنیم تا احساس امنیت مان افزایش
یابد . تا بیشترکاغذ بازی کنیم ، دل مردم بیشتری را شاد کنیم و میزان ثبات را بالا
ببریم .
همه ی اینها مغایر با فلسفه بوجود آمدن موسسات خلاق است .
تا زمانیکه سیستم بروکراسی ممکن است از مقیاس های بزرگ سود ببرد ، کارها
پیش نخواد رفت .
نظرات
ارسال یک نظر