........................................
کتاب ها در کتابفروشی، بهتر
از مغازهی قصابی فروش میروند.
با اینکه هر کتابی در کتابفروشی
با کتابهای زیادی محاصره شده و رقابت شدیدی در جریان است ولی همچنان کتابفروشی مناسبترین
مکان برای نمایش، مقایسه و سرانجام، خرید و خواندهشدن کتاب است.
غرفههای نمایشگاهی تجاری
هم وقتی موفقتر هستند که در مجاورت با یکدیگرند و برای خریدار، حق انتخاب فراهم میکنند.
ساختن غرفه نمایشگاهی مجزا
از بقیه در سراسر شهر، شما را از سایر انتخابها برای خریدار جدا میکند ولی اثر کمی
در تثبیت موقعیتتان دارد و احتمال اینکه شما را به انتخاب هوشمندانهای برای خریدار
بدل کند، بالا نمیرود.
اگر من یکی از ۲۵ نفر کاندیدهای ریاست جمهوری ایالات متحده بودم، تور
مناظرهی دلخواه خودم را سامان میدادم و از چهار یا پنج نفر کاندید دیگر دعوت میکردم
تا هر شب مناظرهی داغی باهم داشته باشیم. تک تک کاندیداهای گروه شش نفرهی ما از این
رقابت سود میبُرد و ما بقیهی رُقبا را براحتی پشت سر میگذاشتیم چون آنها برخلاف
ما، تنها کار میکنند. بدانید که کسی مانع شما نخواهد شد، شروع کنید. به همین سادگی.
اگر من یک عکاس مراسم عروسی
بودم یک دوجین از عکاسان شهر را جمع میکردم، سازمان میدادم و برای گروهمان بروشور
و بازاریابی راه میانداختم...
شاید بخواهید از اینجور سازمان دادنها، شرکت در کنفرانسها یا ساختن غرفه
نمایشگاهی در جایی که ببینید و دیده شوید، آنهم توسط کسانی که بدنبال حل مسالهاند
و گوش شنوایی دارند، اجتناب کنید. اما امروزه که جریان اطلاعات، بیش از هر زمان دیگری
آزادانه در گردش است، فریبدادن مردم و تلاش برای متقاعدکردن آنها به اینکه حق انتخاب
دیگری ندارند، تنها روایتگر ترس شماست نه چیز دیگر.

نظرات
ارسال یک نظر