..................................
وقتی سیگار در بارهای نیویورک
ممنوع شد، اعتراضی بپاخاست. رستورانداران شک نداشتند که فاجعهای در پیش است.
وقتی ما به لامپهای LED رو آوردیم،
شهروندان دلواپس و سیاستمداران فرصتطلب با پیشگوییهایی مبنی براینکه به پایان تمدن
رسیدهایم، بر دلها وحشت میافکندند.
همینطور وقتی شرکتهای حقوقی،
شروع به ترویج مشارکت زنان کردند ...
زمانیکه کمربندایمنی برای
ماشینها اجباری شد...
وقتی ساختمانها ملزم به تعبیه
امکان خروج فوری بههنگام آتشسوزی و نصب پلههای اضطراری شدند...
و نیز هنگامی که قانونِ کار،
به پای آموزشِ بیشتر و نیز استراحتِ بیشتر برای خلبانها و خدمهی شرکتهای هواپیمایی
ایستاد...
و زمانیکه پزشکان، ملزم به
شستن دستها قبل و بعد از انجام عمل زایمان شدند...
لزوما «تغییر»، یک کارِ تَروتمیز
و بیدردسر نیست و اغلب اوقات، آغازگرِ یک آشفتگیِ جنونآمیزِ گذراست.
نظرات
ارسال یک نظر