بارِ شناختی، واقعی است






...............................................

تفریحگاه دیزنی‌وُرلد، پُر از استرس است.

بازدیدکنندگان گذری‌اش، خیلی کمتر از چیزی که فکرش را بکنید، آنجا خوش می‌گذرانند. چون تصمیمات‌شان را نه از روی عادت بلکه از روی دقت و توجه می‌گیرند و توجه‌کردن، کار خسته‌کننده‌ای است.

آنجا پُر از استرس است چون بنظر می‌رسد انتخاب‌ها نیز گران تمام می‌شوند.

هزینه‌ی فرصت های بزرگی ایجاد می‌شود تا تو تصمیم بگیری که این کُنی و آن نکنی.

در ضمن قرار است فردا هم اینجا را ترک کنی... سوار کدام یک می‌خواهی بشوی؟ کدام یک ارزشش را دارد؟ چه چیزی از قلم افتاده؟

اینجا همه چیز کامل است.

در چنین مواقعی ما قبل از اینکه انتخاب بدی بکنیم، احساس شکست را مزمزه می‌کنیم یعنی حتی خیلی قبل‌تر از آنکه معلوم شود تصمیم‌مان بد بوده یا نه.

و این مختص دیزنی‌وُرلد نیست. امروزه همه‌ی دنیا همین وضع است.

هر دقیقه‌ای که در یک سایت صرف می‌کنید معادل همان میزان دقیقه است که در جای دیگری صرف نمی‌کنید. هر تصمیمی راجع به نوشتن در شبکه‌های اجتماعی، خسته‌کننده و فرسایشی(enervating) است.

دیگر مثل قدیم‌ها نیست که فقط سه شبکه‌ی تلویزیونی داشتیم که البته تصمیم‌گیری برای انتخاب یکی از آنها هم سخت بود.

من لیستی تهیه کرده‌ام از انگیزه‌های رفتاری‌مان( what drives behavior) در جهان مدرن و پیشرفته:


◾️ ترس

◾️ بارِ شناختی (cognitive load) و میل به عادت کردن و آسان کردن کارها.

◾️ طمع: که با ترس آبیاری می‌شود.

◾️ کنجکاوی

◾️سخاوتمندی/ارتباط

در مورد سخاوتمندی و ارتباط، عوامل سرمایه‌داری با ترفند‌های اقتصاد رفتاری( behavioural economics) ما را بطور منظم به سمت داد و ستد یکی با دیگری سوق می‌دهند.

البته که با این وضع ما هرگز روی رضایت را نخواهیم دید و بهمین خاطر فرهنگ ناپایداری داریم.

به محض اینکه سیستمی می‌سازیم و عادت‌ها را سامان می‌دهیم تا از فشار بارِ شناختی کم شود، کنجکاویِ شعله‌ور‌ شده توسط طمع و ترس، همه چیز را بهم می‌ریزد و تمامی چرخه از نو آغاز می‌شود.




نظرات