..........................................
اهمیت بهسازی یا بهترساختنِ
چیزها(make things better)، برای عدهای از
مردم جانیافتاده است.
دو موضوع پیش میآید:
۱؛ Better:
بهتر، یعنی چیزیکه الان داریم، ناقص است.
بهترکردنِ یک چیز ناقص، مستلزم ایجاد تغییر است و تغییر کار ترسناکی است. «بهتر» در
چشم هر بیننده، معنی خودش را دارد. «بهتر» یک ادعاست، چیزی که علاوه بر پشتوانهای
مطمئن، برای امکانپذیرشدن به خوشبینی هم نیاز دارد.
۲؛ Make:
ساختن، دلالت بر این دارد که رخدادن آن
چیز به عمل ما بستگی دارد. آدمی لازم داریم تا چیزی را بسازد و درواقع بهترش را بسازد.
آن آدم ممکن است شما باشید. بعبارتی اگر شما در لیست بهسازان نیستید پس قسمتی از خود
مشکل هستید.
من مشکلات فرهنگی زیادی در
فهم این دو موضوع مشاهده میکنم. اقتدار
(authority) از بالا، ما را
به فرمانبرداری و هماهنگیِ بیشتر با خودش فرا میخواند نه به ارتقا و بهترشدن. نیروی
انکار(deniability) هم ما را به نقزدن و نالهکردن تشویق میکند نه به
اقدامکردن. صاحب قدرت، از بیارادگی و انفعال دیگران لذت میبرد.
صاحب قدرت نمیخواهد شما خودتان
را دستِ بالا بگیرید و بااینکه از نارضایتی شما هم لذت نمیبَرَد اما نمیخواهد موظف
به ارتقا و روزآمدکردن کلِ سیستم در قبال شما باشد. صاحب قدرت به شما یک فرهنگ پذیرش(acceptance)، انکار (deniability)و
در عین حال بیزاری(ennui) فروخته است.
و هنوز هم...
همه چیز در جهان ما، از آب
آشامیدنی و غذایی که میخوریم تا مکانی که در آن زندگی میکنیم، اگر خوبست، حاصل دسترنج
یک انسان یا یکی دونسلِ قبلی است که تصمیم به بهسازی گرفتهبودند. و اگر بقدر کافی
خوب نیست، فقط اقدام ما باعث بهسازی آن خواهد شد.
ما قادر به تماشای دنیای پیرامونمان
هستیم و اگر همت کنیم، میتوانیم بهترشدن آنرا هم ببینیم.
شاید با یک پادکست، یک کمپین
سیاسی، یک بینش مهندسی و یا یک inclusive policy
... شاید یک اقدام باعث تجمیع
یافتهها و سازماندهی دیگران برای ارایه یک تغییر و انجام کار سختِ بهسازی شود.
این بر عهدهی ماست. دقیقا
همین حالا.
با ساختن چیزهای بهتر، همه
چیز را بهسازی کنید.
(Make things
better by making better things.)
نظرات
ارسال یک نظر