درباره‌ی تخمین تعداد مخاطبان، مبالغه شده‌است






   

    
تخمین تعداد مشتریان یا مخاطبانِ بالقوه (reach)، بزرگترین تصور اشتباه در عالم تبلیغات است:

The Super bowl has reach.

Google has reach.

Radio has reach.

    
خب که چی؟

    
وقتی با خرج کردن پولِ بیشتر به reach بالاتری از مخاطبان می‌توانی برسی، reach به چه دردی می‌خورد؟

    
چرا بجای آن، بدنبال رسیدن به تخمین تعداد مخاطبان واقعی در جامعه‌ی هدف‌مان نباشیم؟

    
بعنوان یک مثال مزخرف، در نظر بگیرید که با یک رادیو بزرگ، پیامی را برای میلیادر‌ها میلیارد ساکنین سیارات دیگر پخش می‌کنید. این‌کار بیهوده چه ارزشی دارد؟

    
یک جایی خواندم که از نقطه ضعف‌های آمازون، عدم دسترسی به تعداد تخمینی مخاطبان گوگل است.

    
این حرف از خیلی جهات اشتباه است.

    
شغل شما ربطی به علایق مردمان سایر کُرات ندارد پس reach یک تخمینِ بی‌اهمیت است. شغل شما با مخاطبانی مرتبط است که به کار و محصول شما اهمیت می‌دهند.

    
اگر براساس تخمین، تعداد زیادی از شنوندگان یک پادکست که اهمیتی برای کار شما قائل نیستند، شنونده‌ی آگهی شما در لابه‌لای آن پادکست باشند، تبلیغات شما هوشمندانه بحساب نمی‌آید.

    
شاید پرداخت پولِ بیشتر بابت برآورد تعداد دقیقی از مخاطبان واقعیِ محصول شما، کار معقول‌تری باشد. پرداخت پول بیشتر برای مخاطب فله‌ایِ بیشتر، با عقل جور در نمی‌آید.






نظرات