اگر در یک مصاحبهی شغلی، سوالی از شما پرسیده شود، کسی که سوال میکند،
در پشت پرده، نیت دیگری بجز دانستن جواب شما دارد.
نوجوانان چیزی در اینباره نمیفهمند که سوالِ«امروز مدرسه چطور بود؟»
برای ورود به جزییات اتفاقاتِ امروز در مدرسه نیست بلکه تلاشی سخیف برای شروع گفتگو
با نوجوان دربارهی حس و حال آن روز است.
برای پاسخدادن به چنین سوالاتی که پاسخشان مهم نیست چه باشد، نیاز به
همدلی(empathy) دارید.
همدلی برای پیبردن به اینکه کسی که دارد این سوال را میپرسد، چه مقصود
دیگری در ذهن دارد؟
زمانی من برای مصاحبهی شغلی از چندین نفر پرسیدم: چند مکان سوختگیری
گاز در آمریکا وجود دارد؟
در واقع واضح بود که من نمیخواهم جواب این سوال را بدانم. اصلا چرا باید
من از کسی چنین سوال پرتی بپرسم؟
با گذشت زمان، مجبور شدم پیامی را که میخواستم منتقل کنم، بیشتر و بیشتر
شفافسازی کنم:«چون میخواهم ببینم که شما چگونه مسائل بیسر و شکل را میفهمید، کمکم
کنید تا متوجه شوم که چگونه به چنین سوالی پاسخ میدهید ...
حتی پس از آن، محکمتر میپرسیدم تا جایی که دو نفر گفتند: «من ماشین ندارم»
و جلسهی مصاحبه را ترک کردند.
صرفنظر از نام و شماره تلفن، وقتی کسی سوالی از شما میپرسد، ارزشش را
دارد که از خودتان بپرسید چرا چنین سوالی از من میکند؟
پاسخ آگاهانه به سوالی واقعی، یک نقطه شروع عالی است.
نظرات
ارسال یک نظر