تکنولوژی پدیدار میشود و
به تغییر فرهنگ میانجامد. فرهنگ قادر به ایجاد صنایع جدید و جنبشهای نو میشود که
به تغییر فرهنگ سرعتی دوباره میبخشد. آمدنِ تکنولوژی، نقطه پایانی بر سیستم قبلی ماست.
پارانتزهایی باز میشوند و
سپس، شاید بسته شوند.
پارنتز موسیقی پاپ-راک، با
رادیو ترانزیستوری باز شد و با پخش استریم موسیقی بسته شد.
پارانتز نشر کتاب کاغذی، با
گوتنبرگ (مخترع ماشین چاپ) باز شد و با مرگ کتابفروشیها بسته شد. تولد کتابهای دیجیتال،
به این معنی بود که دوران کمبود قفسه کتاب تمام شد، دوران کمبود کاغذ به پایان رسید،
دیگر ناشران قدرتی ندارند، درب بازار فروش برای همه (mass
market) تخته شد.
دری باز میشود و روزی بعد،
بسته میشود.
سوگواری برای به اتمامرسیدن
این دورانها کار آسانی است. ولی در طول عمر من، پارانتزهای زیادی باز شدند...
کامپیوترها ما را به منابع،
حقایق و یکدیگر پیوند دادند.
پزشکی واقعاً به علم تبدیل
شد، نه مشتی مهملات نیمهخرافه.
موسیقینوازان و نویسندگان،
مخاطبانشان را بیواسطه پیدا کردند.
ما روایت داستان عدالت را
تغییر دادیم.
در هیچ دورانی، نشر یک ایده
یا شروع یک پروژه، به آسانی زمان ما نبوده است.
دسترسی به اطلاعات، ارزان
و سریع شده است.
برای آموختن هر چیزی که اراده
کنید، آموزش در دسترس شماست.
و با این همه درهای باز، وَه
که چه فرصت نابی برای بهسازی امور داریم.
نظرات
ارسال یک نظر