خیلی بزرگ بعنوان حامی







بازاریابی حساب و کتاب دارد. پُرواضح است، همان لحظه که اشتباهی رخ می‌دهد، بیشترین کمک را به رابطه‌ی برَند و مشتری خواهد کرد.


لحظه‌ای که یک بدعهدی رخ می‌دهد، مشتری می‌تواند چهره واقعی آن برند را ببیند. ما درباره برندها زیاد داستان‌پردازی می‌کنیم ولی می‌دانیم که وقتی برندی به قولش عمل نکند، واقعیت آن داستان‌ها برملا می‌شود.


سیاست‌ها، بودجه‌ها و بروکراسی یک برند با بزرگترشدن برند، تاثیرگذاری بیشتری پیدا می‌کنند.


برند برای حمایت از مشتری زیادی بزرگ شده است. حتی برای اینکه وانمود کند که حامی مشتریست.


تنها راه حمایت از مشتری، گماردن انسان برای انجام این وظیفه است که اقتدار و منابع کافی برای نشان‌دادن این حمایت را نیز در اختیار داشته باشد.


اگر منظورم را گرفتید، عمل‌کردن به آن آسان است.




نظرات