بهتر از حد نیاز







عناصر تشکیل‌دهنده‌ی هر سازمانی، همگی دارای مشخصات و حداقلی از عملکرد لازم هستند. بخش حسابداری استانداردهای خودش را دارد، دپارتمان سنجش کیفیت هوا هم همینطور.

هر چیزی به جز این مشخصات فنی و استانداردهای حداقلی، جزو مقوله بازاریابی بحساب می‌آید.

چه تعریف جالبی! بنظر من هم درست است: هر پولی، هر تلاشی و هر زمانبندی که توسط یک سازمان صرف می‌شود تا چیزی بهتر از آنچه واقعا هست بنظر بیاید، بمعنای بازاریابی است.

بهمین خاطر، کارهایی مازاد (Extra) شکل می‌گیرند تا بمنظور جلب اعتماد و وفاداری مردم، طرز فکر آنها را عوض کنند و حرف‌هایی را بر سر زبان‌ها بیاندازند.

فردی که مسوول ارشد بازاریابی است، به این کارهای مازاد رسیدگی می‌کند. چرا که اگر خواهان رشد (grow) باشید، در واقع هیچ کار مازادی وجود ندارد. هرچه هست، سرمایه‌گذاری است و بس.



نظرات