یک خردهفروش محلی میگوید:
من تمام روز را اینجا مینشینم و با انتخابهای محدود، منتظر شما میمانم تا بیایید
و چیزی از فهرست اقلام من بخرید. من اجاره میدهم، پس منتظرتان میمانم که با پولی
که به من میدهید آن را بپردازم.
یک خردهفروش آنلاین میگوید:
من با همان تعداد از کارمندان، میتوانم به جای چند هزار نفر، به یک میلیون نفر در
شهر خدمات بدهم. من فهرست بزرگتری از اقلام دارم، در حالیکه اجارهبها و هزینههای
من خیلی کمتر است.
یک خردهفروش محلی به دو گروه
وابسته است: مردم عادی که نیاز به خدمات یدی دارند و مردمی که اقلام موجود در آن فهرست
را نمیخواهند ولی حق انتخاب دیگری هم ندارند.
وقتی اینترنت و فروش آنلاین
ظهور کرد، گروه دوم، خردهفروشهای محلی را ترک کردند و فقط گروه اول باقی ماند که
اغلب خردهفروشهای محلی محکوماند که با همان گروه اول سَر کنند.
پاسخ مسئله این نیست که بفهمید
چطور باید اجناس را به همان ارزانیِ آمازون بفروشید. شما نمیتوانید. پاسخ این است
که بفهمید چطور باید مردم (مشتریان واقعی) را بیابید و محصولات و خدمات مورد نیازشان
را پیدا کنید. سپس میتوانید براحتی، قیمت منصفانهای را روی کالای خود بگذارید.
نظرات
ارسال یک نظر