همین احساس بیکفایتی، هنگام
یادآوریِ فرمولهای شیمی یا تاریخ جهان هم به ما دست میدهد.
این حوزهها فقط برای استخدامکردن
اساتید دانشگاه به وجود نیامدهاند. بلکه داشتنِ معلومات در حوزههای مختلف، شانس ما
را برای درک و فهمِ بیشتر دنیا بالاتر میبرند.
مثلا وقتی شما برای یک سفر
اکتشافی اقدام میکنید یا میخواهید از یک فرمول، رمزگشایی کنید یا مشغول طبقهبندی
چیزی میشوید، داشتنِ معلومات مختلف، به چیزی ضروری بدل میشود. نه صرفاً وظیفهای
که به گردنتان افتاده است.
از آنجایی که بازار آزمونها
داغ است و در عینحال، خیلی از مفاهیم آموزشِ صنعتیشده مختل شده است، نویسندگان و
دستاندرکاران کتابهای مرجع (textbooks)،
به کمک همدیگر دست به کار شدهاند تا برای در رفتن از زیر این اوضاع، به سمت آسانسازیِ
آزمونها قدم بردارند.
ولی راهِ کشفِ علایق و استعدادها،
آزمونگرفتن نیست.
کسی به این خاطر عاشقِ بیسبال
نمیشود که قبلاً کتابهای مرجع بیسبال را خوانده و آزمونهای آن را گذرانده است! کسانی
که عمری را صرف آشپزی، لیدر شدن یا فعالیتهای بهداشتی میکنند نیز همینطور. بلکه این
سفری است که نیازمند یک نیروی عاطفی درونی است، نه آوردنِ یک نمرهی خوب در آزمون.
ما نباید اجازه دهیم که آیندهمان
توسط یک آزمون به گروگان گرفته شود.
این سخنرانی من در TEDx و این کتاب الکترونیکی
رایگان من درباره همین موضوع است.
نظرات
ارسال یک نظر