وقتی قرار است صدای سرنوشت، خشم و اتفاقات
کوتاهمدت، بلند و پرطنین باشد، فرهنگ رسانهای و بحرانها مثل هم عمل میکنند. یا
شاید هم در دادنِ اطمینانی پوچ و احساساتیشدنهای یکروزه، چنین اشتراک عملی دارند.
ولی بقیهی صداها نیز اهمیت دارند.
صداهایی که به حاشیه رانده شدهاند و جایی
در صحنه ندارند.
صدای مردمانی که از یک بینش طولانیمدت برخوردارند.
افرادی که میبینند و بر اساس امکانات، دست
به اقدام میزنند و رابطه میسازند.
ما چیزی را میشنویم که روی آن تمرکز کنیم
و چیزی که میشنویم، درک و تجربهی ما را از جهان تغییر میدهد.
بلندگوها بخودیِخود، عقلانیت یا حتی فایدهای
خلق نمیکنند. آنها بسادگی باعث میشوند، صدای عدهای بلندتر پخش شود.
نظرات
ارسال یک نظر