[این نوشته مربوط به دو سال پیش است که بسیار با زمان حال همخوانی دارد]
شما هرگز از اینکه برای دیگران، عزت و احترام
قائل شوید، پشیمان نخواهید شد.
اگر در برقراری عدالت و انصاف، زیادهروی هم
بکنیم، بندرت پیش میآید که دردسرساز شود. چه برای خودمان، چه برای دیگران که تحت تأثیر
ما هستند. سازمانها و دولتها تشکیلیافته از همین مردماند و ما هر روز شانسِ تبدیلشدن
به نسخهی بهتری از خودمان را داریم.
ولی هنوز هم... در لحظاتی که فکر میکنیم کسی
نمیبیند، وقتی اوضاع قاراشمیش میشود، اغلب یادمان میرود. در اینجور لحظات، ارزشش
را دارد که به خاطر بیاوریم، عدالت و منزلت فقط به درد توصیه به دیگران نمیخورد.
وقتی با دیگران چنان رفتار میکنیم که دوست
داریم با ما نیز همانطور رفتار شود، این به نفع ما تمام خواهد شد. چون آثارش به خودمان
برمیگردد.
کمیابی کاذب (false scarcity)یعنی باور
داشته باشیم که باید جلوی پیشرفت دیگران را بگیریم. باید آنها را از جلوی چشمانمان
دور نگه داریم و بیرون از کشورمان و عرصه رقابت، حفظشان کنیم تا کارها برای خودمان
آسانتر شود.
ایدهی فوق، یک زمانی درست بود. زمانیکه ۱۰ موقعیت شغلی در بارانداز بود ولی ۳۰ کارگر در انتظارِ گرفتنِ آن شغلها بودند. درنتیجه
اوضاع همه، بجز کارفرما، خراب بود.
ولی امروزه، ارزشآفرینی، مترادف با چاهکندن
برای دیگران نیست بلکه به معنای برقراریِ ارتباط با دیگران است. ارزش در ترکیب و بههمرسانیِ
مردم پدید میآید. ارزش، محصول معجزهای است که از تضارب آرا، تفاوت پسزمینهها و
گوناگونی محرکهای افراد مختلف نمایان میشود.
برقراریِ ارتباط، به ایدهها، راهحلها و
عبور از موانع منجر میشود.
وقتی «کمیابی کاذب» اینگونه بیان میشود،
تعریف قابل اعتمادتری است: من به قدر کافی ندارم و تو هم نمیتوانی داشته باشی. ما
باهم میتوانیم چیز بهتری خلق کنیم.
ما به صحت این تعریف واقفیم. همچنین میدانیم
که روش هوشمندانهای است.
️
نظرات
ارسال یک نظر