وقتی پروژهای دقیقاً آنچه
انتظارش را داشتیم از آب در نمیآید، وقتی خدمات مشتریان ۱۰۰ درصد نیست، وقتی واقعیت با رویاها نمیخواند، آن وقت چه؟
یک گزینه، پذیرش شکست است.
بدخلقی، سوگواری و غوطهزدن در فکر اینکه چه دنیای بیانصافی.
گزینهی دیگر، تلاش برای تبدیل
یک موقعیت معیوب (imperfec) به موقعیتی کمترمعیوب است. شاید با کمی فاصله، موقعیت
جدید حتی «خیلی» کمترمعیوب شود یا حتی بهتر از چیزی شود که در ابتدا امیدوار بودید.
وجود عیب و نقص، شانسی برای
همکاری، ارتباط و ابتکار خلق میکند. شانسی برای دیدن انسانیت نهفته در پشت لحظاتی
که انرژیِ زیادی صرف ساختن آن کردهاید.
جایگزینِ بینقصی و کاملبودن،
احتمالاً بهتربودن (be better) است.
نظرات
ارسال یک نظر