مساله اینست: چگونه میتوانیم
چیزی را که مردم میخواهند و نیاز دارند، به دستشان برسانیم؟
معلوم است که در کوتاهمدت،
جواب بازار است.
بازار جایی است که خرید یک
ناخنگیر را بشرطی که ۴ دلار داشته باشی، برایت امکانپذیر میکند.
بازار به عدهای ظروف فلزی و به دیگران گلدان شیشهای پیشنهاد میدهد.
بازار فوقالعاده هوشیار است
و هرگز از کشفِ گوشههای فراموششدهی امیال و خواستههای مشتریان، خسته نمیشود.
ولی بازار عاقل (wise) نیست.
بلکه کور، کوتهنظر و احمق
است. چون هدف دوراندیشانهای ندارد. بازار چیزی نیست بجز میلیاردها انسان خودخواه که
این را با آن معامله و دستبهدست میکنند، بدون اینکه به بَعدش فکر کنند.
سرمایهداری (Capitalism) رو به تباهی، رشوهخواری
و قیمتگذاریهای بیحسابوکتاب خواهد رفت که منجر به تک قطبیشدن میشود. سرمایهداری
آبها را آلوده و جسمها را بیمار خواهد کرد و به جداییها دامن خواهد زد.
سرمایهداری یک همهگیری اعتیادآور
و الگوهای تاریکی از رسانههای اجتماعی و اسکرولکردنهای شوم را به ما ارزانی داشته
است.
چون بازار عاقل نیست. بازار
حسی به زمان یا تناسبات ندارد.
تنها راه برای دادنِ یک پاسخ
ساده برای حل مسائل پیچیدهمان، این است که باید حفاظهایی (guardrail) داشته باشیم. مرزهایی
که بتوانند در بلندمدت به کار آیند.
این چیزی است که برایش نیازمند
لیدر هستیم. اگر به این دانش و فهم برسیم که نیازمند انجامش هستیم، احتمال تحققاش
هم بیشتر میشود.
نظرات
ارسال یک نظر