وقتی با تصاویری که شکل و زمینه درهم تنیده هستند مواجه میشویم، نه تنها دوست نداریم در تشخیصمان اشتباه کنیم، بلکه حتی بیشتر از آن، دوست نداریم که گیج و مبهوت بمانیم.( اصل شکل و زمینه، یکی از اصول گشتالت در مورد ممزوجشدنِ شکل با زمینه است، طوریکه در نگاه اول به سختی از هم قابل تفکیک باشند. م)
ما وقتی با چیز جدیدی روبرو میشویم نیز همین
حالت را داریم. یک ثانیه مکث میکنیم تا فکر کنیم و از آن چیز سر در آوریم. سپس بدون
معطلی به همان فکرمان میچسبیم.
ولی اگر اشتباه کنیم چه؟
اگر فهم ما از آن چیزِ جدید، بهدردبخور، دقیق
یا واقعی نباشد چه؟
اینجاست که تناقض پیش میآید و میان اشتباهکردن
و سردرگمی، گیر میافتیم. چون تنها راه جلوگیری از اشتباهکردن، آنست که به چند لحظه
گیجشدن و حیرانماندن، تن بدهیم تا از این مرحله به مرحلهی بعد بپریم.
لحظهی جادویی، همان زمانِ کوتاه انتظاری است
که قبل از قفلشدن روی فکر جدیدتان سپری میکنید.
اگر هنگام مواجهه با چیزهای جدید، مرحلهی
گیج و مبهوتشدن را براحتی بپذیرید، یک گام به سوی عقلانیت برداشتهاید.
نظرات
ارسال یک نظر